حق الناس چیست و مواردی که مشمول این حق می‌شوند کدامند؟ برای آن که بدانیم حق الناس چیست بهتر است با مفهوم حق الله نیز به صورت هم زمان آشنا باشیم. چرا که این دو مفهوم به عنوان دو اصطلاح شناخته شده و رایج در فقه و حقوق به کار می‌روند.

مهم‌ترین معنی حق‌الناس حقوق مردم بر یکدیگر است. حقوقی که شامل حفظ جان و مال و آبروی افراد می‌شود. حال آن که حق‌الله به عنوان حقوق خداوند بر بندگان خود تعریف می‌شود. در عمل بخش قابل توجهی از تکالیف لازم دینی از جنبه‌ی حق الله برخوردارند. البته برخی از آنها از جنبه‌های مرتبط با حق‌ الناس نیز برخوردار هستند.

برخی از این حقوق واجب بوده و برخی دیگر از آنها نیز مستحب هستند. به این ترتیب در صورت ضایع کردن حقوق واجب، در بسیاری از موارد علاوه بر توبه، جبران و ادای این حقوق نیز لازم است. به عنوان مثال می‌توان به قضای نمازهای واجب یا بازگرداندن اموال تصاحب شده‌ی مردم به آنها اشاره کرد.

برخلاف حق الله که در بسیاری از موارد توبه کردن موجب بخشودگی فعل ضایع شدن آن می‌شود، حق ‌الناس با توبه بخشیده نمی‌شود. بنابراین باید علاوه بر طلب بخشش، حقوق افراد را نیز به طور کامل جبران یا پرداخت نمود.

همچنین اگر صاحب حق ضایع شده فرد خاطی را حلال کند، حق الناس ادا خواهد گردید. اگر بخواهیم بدانیم که اهمیت حق الناس چیست و چه ارزشی نزد خداوند دارد کافی است به این موضوع اشاره کنیم که طولانی‌ترین آیه قرآن یعنی آیه ۲۸۲ سوره بقره به مطرح کردن حق‌ الناس اختصاص دارد.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ ۚ وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ ۚ وَلَا یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ ۚ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا ۚ فَإِنْ کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ ۚ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجَالِکُمْ ۖ فَإِنْ لَمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ ۚ وَلَا یَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا ۚ وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیرًا أَوْ کَبِیرًا إِلَىٰ أَجَلِهِ ۚ ذَٰلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَىٰ أَلَّا تَرْتَابُوا ۖ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَکْتُبُوهَا ۗ وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَایَعْتُمْ ۚ وَلَا یُضَارَّ کَاتِبٌ وَلَا شَهِیدٌ ۚ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ ۗ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیم
ای اهل ایمان، چون به قرض و نسیه معامله کنید تا زمانی معیّن، سند و نوشته در میان باشد، و بایست نویسنده درستکاری معامله میان شما را بنویسد، و نباید کاتب از نوشتن خودداری کند، که خدا به وی نوشتن آموخته پس باید بنویسد، و مدیون باید مطالب را املاء کند، و از خدا بترسد و از آنچه مقرّر شده چیزی نکاهد، و اگر مدیون سفیه یا ناتوان (صغیر) است و صلاحیّت املا ندارد ولیّ او به عدل و درستی املا کند و دو تن از مردان خود (از مسلمانان عادل) گواه آرید، و اگر دو مرد نیابید یک مرد و دو زن، از هر که (به عدالت) قبول دارید گواه گیرید تا اگر یک نفر از آن دو زن فراموش کند دیگری به خاطرش آورد، و هرگاه شهود را (به محکمه) بخوانند امتناع از رفتن نکنند، و در نوشتن آن تا مسامحه نکنید چه معامله کوچک و چه بزرگ باشد. این عادلانه‌تر است نزد خدا و محکمتر برای شهادت و نزدیکتر به اینکه شکّ و ریبی در معامله پیش نیاید (که موجب نزاع شود) مگر آنکه معامله نقد حاضر باشد که دست به دست میان شما برود، در این صورت باکی نیست که ننویسید، و گواه گیرید هرگاه معامله کنید، و نبایست به نویسنده و گواه ضرری رسد (و بی‌اجر مانند)، و اگر چنین کنید نافرمانی کرده‌اید. و از خدا بترسید و خداوند هم به شما تعلیم مصالح امور می‌کند و خدا به همه چیز داناست.

در احادیث گوناگون به جا مانده از بزرگان مذهبی نیز بر ادا کردن حق خدا و بندگانش تاکید فراوانی صورت گرفته است. تا آن‌جا که بسیاری از این احادیث یکی از مهم‌ترین عوامل مستجاب نشدن دعای افراد را وجود حق الناس بر گردن آنها قلمداد کرده‌‌اند.

حق الناس از نظر عام چیست؟

حق‌ الناس به معنی حساب و کتابی است که در آن با هم‌نوعان خود یا همان مردم طرف هستیم. این حق شامل بدهی یا قرضی می‌شود که ما به عنوان یک فرد نسبت به مردم داریم. البته این بدهی یا قرض لزوما شامل موارد مادی نمی‌شود و ممکن است یک حق کاملا معنوی باشد.

حق ‌الناس در کنار حق الله از جمله مفاهیمی به شمار می‌رود که در قرآن از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. به گونه‌ای که در بسیاری از آیات قرآن، از نماز به عنوان نماینده‌ی حقوق خدا بر بندگان یاد شده است. در سوی مقابل نام زکات نیز به عنوان نماینده‌ی اصلی حقوق مردم به میان آمده است.

علاوه بر سوره‌ی بقره که در سطور ابتدایی این متن از آن نام برده شد، در تعداد دیگری از سوره‌های قرآن نظیر مطففین، حجرات و همزه نیز به حق ‌الناس اشاره شده است.

به طور کل حق‌ الناس مصادیق مختلفی را در بر می‌گیرد. برخی از مصادیق حق ‌الناس ممکن است در ظاهر کم اهمیت جلوه کنند. به عنوان مثال حقوق مربوط به همسایگان از جمله مواردی است که جزو حق الناس طبقه‌بندی می‌شود. اما شاید اهمیت آن در حالت عادی چندان به چشم نیاید.

غرض آن  که جزییات مربوط به حق الناس آن چنان هم پیچیده نیست. به گونه‌ای که شاید کم اهمیت‌ترین مسائلی که می‌شناسیم هم جزو این حق و حقوق قرار گیرد.

حال شاید این پرسش مطرح شود که از نظر فقهی حق الناس چیست و چه تعریفی دارد؟ اما پیش از آن که ببینیم مفهوم فقهی حق الناس چیست بد نیست به این نکته هم اشاره شود که در احادیث و منابع فقهی گاه به جای عبارت حق ‌الناس از تعابیر دیگری نظیر حق عبد، حق عباد، حق آدمی، حق آدمیان و حقوق مسلمین استفاده شده است.

از نظر فقهی حق الناس چیست؟

از نظر فقهی می‌توان حق الناس را به عنوان یک اصطلاح در ابواب قضا، شهادت و حدود در نظر گرفت. این حق در لغت به معنای حق مردم است و در کنار حق‌ الله اساس حقوق اسلامی را تشکیل می‌دهد. ترکیب اضافی حق‌ الناس، از نوع اضافه ملکی بوده و اضافه حق به ذی ‌حق است. به این معنی که حق به مردم تعلق دارد. حق الناس را می‌توان یک عرف حقوقی نام نهاد که برخی از افراد جامعه در مقابل سایر افراد آن جامعه بر گردن دارند.

به عنوان مثال می‌توان به بازگرداندن قرض و همچنین عذرخواهی و جلب رضایت افراد لطمه دیده در قبال اشتباهات انجام شده و زیانهای وارد آمده به آنها اشاره کرد.

بر مبنای آن‌چه که در اسلام آمده است می‌توان حق الناس را از حق الله مهم‌تر دانست. از سوی دیگر روایات اسلامی دلالت بر آن دارد که حساب پس دادن به موارد مرتبط با حق الناس در روز قیامت بسیار دقیق‌تر از حساب پس دادن به موارد مربوط به حق الله ‌است.

چرا که خداوند رحیم است و از حق خود می‌گذرد. اما حق مردم را باید صاحبان آن حق ببخشند. از آن‌جایی که این امر باید در همان زمان حیات صورت گیرد، بنابراین به گردن داشتن حق الناس می‌تواند بار گناهان افراد را در روز حساب سنگین نماید. بر این اساس می‌توان از تعالیم مذهبی دریافت که وجه افتراق حق الله و حق الناس در چیست.

موارد حق الناس چیست؟

عده‌ای از فقهایی که بر مباحث مربوط به حقوق نیز اشراف داشته‌اند، توانسته‌اند تا حدودی حق الناس را از حق الله تفکیک کنند. بر اساس نظریات آنها می‌توان حقوقی که بر دوش مردم قرار دارد را به سه دسته‌ی مجزا تقسم‌بندی کرد.

دسته‌ی نخست با نام حق‌الناس محض شناخته می‌شود. حقوقی که به طور کامل از حق الله تفکیک شده است و تنها به مردم تعلق دارد. این دسته از حقوق مواردی نظیر رعایت جان و مال مردم را در بر می‌گیرد.

دسته‌ی دوم این حقوق با عنوان حق‌الله محض نام گذاری شده‌اند. این دسته از حقوق مواردی مانند نماز و روزه را شامل می‌شود. در مجموع هر آن‌چه که به عنوان واجبات دینی شناخته می‌شود را می‌توان در ردیف حق الله محض طبقه بندی کرد. البته تعدادی از آنها نیز به دسته‌بندی بعدی تعلق دارند.

دسته‌‌ی سوم حقوق قرار گرفته بر دوش مردم را حقوقی در بر می‌گیرد که که جنبه‌های مربوط به حق‌الله و حق‌الناس را به طور هم‌زمان در دل خود جای داده‌اند. به عنوان مثالی برای این دسته از حقوق می‌توان به مواردی نظیر خمس و زکات اشاره کرد.

حال شاید این پرسش مطرح شود که در دوران کودکی و پیش از زمان رسیدن به سن بلوغ حکم حق الناس چیست؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که اگر شخصی در کودکی ضرری به دیگران وارد کرده باشد، مدیون و ضامن است.

به این معنی که اگر مالی را غصب کرده یا آن را سرقت کرده باشد، در صورت موجود بودن مال مذکور باید آن را به صاحب مال باز گرداند. اگر هم مال غصب یا سرقت شده موجود نباشد باید به هر طریق ممکن نبود آن را جبران مافات کرد یا این که رضایت صاحب حق را به دست آورد و از او طلب حلالیت نمود.

در این میان اگر صاحب حق غصب شده از دنیا رفته باشد، باید مال مذکور یا خسارت آن به وارثان صاحب مال باز گردانده شود. البته پدر و مادر کودک خاطی می‌توانند در صورت آگاهی از خطای او خسارت وارد شده توسط فرزند خود به دیگران را در همان زمان کودکی او جبران کنند و فرزند خود را مدیون صاحب مال باقی نگذارند. با انجام این کار آنها همچنین می‌توانند اهمیت و جایگاه رعایت حقوق دیگران را از همان دوران کودکی به فرزند یا فرزندان خود آموزش دهند.

تفاوت حق الله با حق الناس چیست؟

در حق‌الله موضوعی که به نام حق شناخته می‌شود در عمل حکم جعل شده توسط خدا است. به طور کل در حق‌الله آن‌چه به عنوان حق نام گرفته، اضافه به جاعل است. البته حق‌الناس نیز مانند حق‌الله توسط خداوند جعل شده و فقط امر آن به مردم سپرده شده‌است.

برای توضیح در مورد این که حق الناس چیست علاوه بر تفاوت‌های ماهوی می‌توان به تفاوت نوع ادا کردن حق الله و حق الناس نیز اشاره کرد. در گناهان مربوط به حق الله مانند دروغ گفتن یا نگاه کردن به نامحرم و همچنین انجام فعل زنا، عمل گناه با توبه پاک می‌شود و از بین می‌رود. البته برخی از موارد مربوط به حق الله نظیر قصور در خواندن نماز علاوه بر توبه نیاز به انجام قضای آن توسط خود شخص نیز دارد.

اما در گناهان مربوط به حق‌ الناس مانند دزدی، رباخواری، غیبت، تهمت، زخم زبان و آبروریزی، علاوه بر استغفار و توبه به سوی خداوند، باید از مردم نیز حلالیت طلبیده شود و حقوق آنها جبران گردد. در واقع جبران حقوق مردم تا اندازه‌ای اهمیت دارد که حتی شهادت در راه خدا نیز نمی‌تواند گناهان مربوط به حق الناس را از کارنامه‌ی اعمال فرد پاک کند.

اهمیت حق الناس چیست؟

همان گونه که به آن اشاره شد، در بسیاری از روایات نقل شده از بزرگان دین، اهمیت حق‌الناس از حق‌الله بیشتر است. به این دلیل که حق‌ الناس خود به عنوان حق ‌الله نیز شناخته می‌شود. اما حق الله را نمی‌توان حق‌ الناس دانست. اگر شخصی گناهی را در نامه‌ی اعمال خود به ثبت برساند، طرف حساب او تنها خدا است و دیگر به کسی بدهکار نخواهد بود. اما اگر کاری کند که حق مردم ضایع شود، علاوه بر فردی که حق او ضایع شده است، خدا نیز به عنوان یک مدعی در برابر آن عمل ناشایست به شمار خواهد رفت.

حال باید این پرسش را مطرح کرد که در نزد امامان شیعه اهمیت حق الناس چیست؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که امامان شیعه کمتر عبادتی را برتر از ادای حق انسان مومن دانسته‌اند. همچنین آنها مدیون ماندن یا خیانت در حق دیگران را دور از شان واقعی فرد مومن می‌دانند.

روایت است که در شب عاشورا امام حسین (ع) به یاران خود فرمود: «کسانی که حق‌الناس به گردنشان است، در لشکرگاه من نمانند»
برای آن که بفهمیم اهمیت حق الناس چیست باید بدانیم که توبه از گناهان در صورتی پذیرفته خواهد شد که حقوق الهی و حقوق مردم به طور کامل ادا گردند. از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است: «کسی که در پرداخت حق دیگری امروز و فردا نماید، در حالی که قادر به پرداخت آن است، هر روز در پرونده‌اش معادل گناه یک داروغه‌ی ظالم ثبت خواهد گردید» 

امام جعفر صادق (ع) نیز شدیدترین حالت انسان در روز قیامت را هنگامی می‌داند که مستحقین زکات و خمس جلوی انسان را گرفته و خطاب به او بگویند: «خداوندا این شخص خاطی خمس یا زکات مالش را به ما نپرداخته است» پس خداوند از حسنات این شخص به آنها عوض خواهد داد. 

به طور کل از نگاه دین اسلام حق‌ الناس تنها به مال مردم اختصاص ندارد و جان و آبروی آنها را نیز در برمی‌گیرد. در این میان حتی ترساندن یا ناراحت کردن نا بجای مردم نیز به عنوان حق ‌الناس تلقی می‌شود و مجازات سختی را در قیامت به دنبال خواهد داشت.

احکام حق الله و حق الناس چیست؟

به منظور تشخیص موارد مربوط به حق‌اللّه از حق‌الناس، شرایط و اصول و ضوابطی تعیین شده است. یکی از مهم‌ترین ضوابط مطرح شده در این زمینه آن است که حق‌الله از جنبه‌ی عمومی و عام ‌المنفعه برخوردار بوده اما حق‌الناس از جنبه‌ی اختصاصی برخوردار است.

همچنین باید به این نکته اشاره کرد که حق‌الله به جز برخی موارد خاص نظیر توبه کردن مجرم با رضایت انسانها از بین نمی‌رود. به این معنی که در گناهان مرتبط با حق‌ الله نظیر زنا، رضایت دادن فردی که جرم بر او صورت گرفته است موجب ساقط شدن مجازات نمی‌گردد. این در حالی است که برخی از مصادیق حق‌الناس قابل بخشش یا انتقال‌ خواهند بود.

باید به این نکته توجه داشت که احکام مربوط به بحث حق ‌الله محض و حق‌الناس محض، به ویژه در ابواب قضا و شهادات، تفاوت عمده‌ای با یکدیگر دارند. بخش عمده‌ی تفاوت‌های موجود میان این دو حق از آن‌جا ناشی می‌شود که احکام مربوط به حق‌ الله، به خصوص آن دسته از احکام مربوط به جرم‌ و مجازات‌، مبتنی بر تساهل و تخفیف بوده اما در حق‌ الناس این احکام مبتنی بر دقت و احتیاط‌ هستند. بر این اساس گفته‌ شده است که در صورت وجود شبهه در جرم این حدود اجرا نخواهند گردید.      

به طور کل ثابت کردن حق‌الله در نزد قاضی دشوارتر از حق الناس است. برخی از موارد مربوط به حق الناس را می‌توان با وجود یک شاهد مرد و دو شاهد زن یا یک شاهد مرد که با سوگند او همراه است و همچنین شهادت یک یا چند زن به تنهایی اثبات کرد. ولی حق الله با شرایطی که به آن اشاره شد قابل اثبات نخواهد بود. اجرای حکم نیز در حق‌الله منوط به مطالبه‌‌ی شخص خاصی نیست. این در حالی است که اجرای حکم برای حق‌الناس به درخواست صاحب حق نیاز دارد.   
یکی دیگر از مواردی که در حق‌الله وجود دارد آن است که شهادت تبرعی در آن پذیرفته می‌شود. اما در موارد مربوط به حق ‌الناس، شهادت پس از درخواست صاحب حق از قاضی و همچنین درخواست قاضی از شهود اقامه می‌گردد. علاوه بر آن در حق‌الله قاضی می‌تواند مجرم را از اقرار کردن منصرف نماید. در حالی که چنین شرایطی در حق الناس وجود ندارد.  

در موارد مربوط به حق‌الله قاضی مجاز نیست در مورد شخص غایب به قضاوت و صدور حکم بپردازد. همچنین در این موارد اگر مدعی شاهد نداشته باشد و متهم اقرار نکند از هیچ کدام سوگند خواسته نخواهد شد.


منبع: سایت ستاره